1- امام صادق علیه السلام: معاویه به حسن مسجد قبا مشهد بن على علیه السلام نوشت: تو و حسین و یاران على، نزد ما بیایید.
قیس بن سعد بن عُبادۀ انصارى هم با آن ها، روانه شد و به شام وارد شدند و معاویه، اجازۀ ورود به او بخشید و سخنرانانى هم براى [رویا رویی با] آنان، فراهم نمود.
معاویه اعلام کرد: اى حسن! برخیز و بیعت کن.
پس برخاست و بیعت کرد. آنگاه به حسین علیه السلام اذعان کرد: برخیز و بیعت کن.
پس برخاست و بیعت کرد. سپس به قیس گفت: اى قیس! برخیز و بیعت کن.
قیس به حسین علیه السلام نگریست و درانتظارِ امر او شد.
حسین علیه السلام فرمود: «اى قیس! او (یعنى حسن علیه السلام)، امامِ آدرس مسجد قبا مشهد من هست».[10]
2- چون حسن بن على علیه السلام در گذشت، شیعهها در عراق به جنبش در آمدند و براى خلع معاویه و بیعت با حسین علیه السلام به او نامه نوشتند. او، خوددارى ورزید و یادآور شد که فی مابین او و معاویه، پیمانى هست که شکستن آن، روا نیست تا آن که مدّتش سپرى گردد، و چون معاویه مُرد، در آن بازنگرى مىکند.[11]
گفتهاند که چون معاویة بن ابىسفیان، از مردم براى یزید بیعت گرفت، حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام از کسانى بود که با او بیعت نکرد. کوفیان به او نامه مىنوشتند و در روزگار خلافت معاویه، او را به بیرون وارد شدن به سوى خود، فرا مىخواندند؛ ولى او به همۀ آن ها جواب رد مىاعطا کرد.
گروهى از کوفیان به نزد محمّد بن حنفیّه آمدند و از او خواستند که وى با آنان، قیام کند؛ امّا او هم خوددارى کرد و نزد حسین علیه السلام آمد و او را از توصیه آنان، آگاه کرد. حسین رزرو مسجد قبا مشهد علیه السلام فرمود: «این مردم مىخواهند با [پیش پرتاب کردن] ما [نان] بخورند و خون مارا در معرضِ ریخته شدن بگذارند».[12]
3- امام راستگو علیه السلام: پیامبر خداوند صلى الله علیه و آله به على علیه السلام به تنهایى وصیّت کرد و على علیه السلام به حسن علیه السلام و حسین علیه السلام هر دو، وصیّت کرد و حسن علیه السلام، پیشواى حسین علیه السلام بود.
مردى روز عرفه بر حسن علیه السلام وارد شد، در حالى که او، طعام مىخورد و حسین علیه السلام روزه بود. بعداز درگذشت حسن علیه السلام، روز عرفه بر حسین علیه السلام وارد شد، در حالى که او شماره تلفن مسجد قبا مشهد خوراک مىخورد و على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام روزه داشت.
آن مرد به حسین علیه السلام اعلامکرد: بر حسن علیه السلام وارد شدم، در حالى که غذا مىخورد و تو روزه بودى و آنگاه، بر تو وارد شدهام و روزه نیستى؟!
1- امام صادق علیه السلام: معاویه به حسن مسجد قبا مشهد بن على علیه السلام نوشت: تو و حسین و یاران على، نزد ما بیایید.
قیس بن سعد بن عُبادۀ انصارى هم با آن ها، روانه شد و به شام وارد شدند و معاویه، اجازۀ ورود به او بخشید و سخنرانانى هم براى [رویا رویی با] آنان، فراهم نمود.
معاویه اعلام کرد: اى حسن! برخیز و بیعت کن.
پس برخاست و بیعت کرد. آنگاه به حسین علیه السلام اذعان کرد: برخیز و بیعت کن.
پس برخاست و بیعت کرد. سپس به قیس گفت: اى قیس! برخیز و بیعت کن.
قیس به حسین علیه السلام نگریست و درانتظارِ امر او شد.
حسین علیه السلام فرمود: «اى قیس! او (یعنى حسن علیه السلام)، امامِ آدرس مسجد قبا مشهد من هست».[10]
2- چون حسن بن على علیه السلام در گذشت، شیعهها در عراق به جنبش در آمدند و براى خلع معاویه و بیعت با حسین علیه السلام به او نامه نوشتند. او، خوددارى ورزید و یادآور شد که فی مابین او و معاویه، پیمانى هست که شکستن آن، روا نیست تا آن که مدّتش سپرى گردد، و چون معاویه مُرد، در آن بازنگرى مىکند.[11]
گفتهاند که چون معاویة بن ابىسفیان، از مردم براى یزید بیعت گرفت، حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام از کسانى بود که با او بیعت نکرد. کوفیان به او نامه مىنوشتند و در روزگار خلافت معاویه، او را به بیرون وارد شدن به سوى خود، فرا مىخواندند؛ ولى او به همۀ آن ها جواب رد مىاعطا کرد.
گروهى از کوفیان به نزد محمّد بن حنفیّه آمدند و از او خواستند که وى با آنان، قیام کند؛ امّا او هم خوددارى کرد و نزد حسین علیه السلام آمد و او را از توصیه آنان، آگاه کرد. حسین رزرو مسجد قبا مشهد علیه السلام فرمود: «این مردم مىخواهند با [پیش پرتاب کردن] ما [نان] بخورند و خون مارا در معرضِ ریخته شدن بگذارند».[12]
3- امام راستگو علیه السلام: پیامبر خداوند صلى الله علیه و آله به على علیه السلام به تنهایى وصیّت کرد و على علیه السلام به حسن علیه السلام و حسین علیه السلام هر دو، وصیّت کرد و حسن علیه السلام، پیشواى حسین علیه السلام بود.
مردى روز عرفه بر حسن علیه السلام وارد شد، در حالى که او، طعام مىخورد و حسین علیه السلام روزه بود. بعداز درگذشت حسن علیه السلام، روز عرفه بر حسین علیه السلام وارد شد، در حالى که او شماره تلفن مسجد قبا مشهد خوراک مىخورد و على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام روزه داشت.
آن مرد به حسین علیه السلام اعلامکرد: بر حسن علیه السلام وارد شدم، در حالى که غذا مىخورد و تو روزه بودى و آنگاه، بر تو وارد شدهام و روزه نیستى؟!